|
❄❄دنیای من❄❄ آدم برفی
| ||
|
دارم فیزیوتراپی انجام میدم خیلی سختمه با پریودی اومدم ولی خب شاید هفته دیگ بخاطر کارم نتونم بیام گفتم چند جلسع ی بیام ولی ی کمی کلافه م کمی ن خیلی کلافه م دوست دارم زودتر تموم شده از اینکه این مدلی درازکشیدم دارم درد میکشم کلافففففههه م خوشبحال اونایی که پریودی آسونی دارن [ دوشنبه سی و یکم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 18:45 ] [ آدم برفی ]
دیروز پریود شدم همزمان رفتم فیزیوتراپی ولی خیلی اذیت نشدم الانم دردی حس نمیکنم ولی خیلی بی حالم و نشستن رو صندلی واسه م اذیت کننده س یعنی دوست دارم با سریع ترین حالت ممکن این چند روزم بگذره و جواب Rfم مثب شده وباید برم دکتر چهارشنبه نوبت گرفتم ولی خب..... الان سر کارم هستم و هنورم بچه ها نیومدن فکرشو بکن از اول مهر ساعت۶:۴۵دقیقه بیای تا۱۴:۴۵واقعا چی با خودشون فکر کردن یعنی دیگه حساب کنید باید دو شیفت با همون حقوق قبلی کارکنیم چه خبررررررههه ولی من فقط این هفته میام سر کار واقعا جوونی ندارم بیام دوست دارم همینجا بگیرم بخوابم [ دوشنبه سی و یکم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 7:11 ] [ آدم برفی ]
دلم میخاد زود پریود شم واقعا حالم بدددددده کلافه م پام درد میکنه اعصابم ناآرامه دوست دارم زودتر پریود شم هرچند نمیتونم برم سر کار و به سختی میتونم راه برم ولییی از این حالتم بهتره [ شنبه بیست و نهم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 0:25 ] [ آدم برفی ]
تموم روز رو خوابم میاد فقط اخر شبا میرم سر جام نمیتونم بخوابم [ چهارشنبه بیست و ششم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 19:53 ] [ آدم برفی ]
یه خاستگار همه چی تموم داشتم یعنی واقعا تموم اون چیزای که من از یه مرد میخامو داره و آلمانه ولی با عمه م که صحبت کردم میگفت توی زندگی باهاش به مشکل میخوری و این جماعت به درد زندگی نمیخورن و این میتونه فقط یه گزینه باشه که بتونی باهاش از ایران خارج شی ولی خب من شخصیتم بهم اجازه نمیده با هیچ مردی همچین کاری روبکنم ازم خواست ازش فاصله بگیرم ولی خب من بعضی وقتا باهاش حرف میزنم حتی اگه خودمم میرفتم بازم بنظرم گزینه خیلی خوبی واسه ازدواجه ولی خب دیروز که باهاش حرف میزدم دقیقا ی کاری کرد که عمه م میگفت این ویژگی رو دارن ولی با این وجود بنظرم ادم خوبیه نمیدونم [ سه شنبه بیست و پنجم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 10:29 ] [ آدم برفی ]
سلام من امروز حالم خیلیییی خوبه تمام حس میکنم همه چی داره درست پیش میره و این خیلی خوبه🙂✨ کاش زودتر پریود شم راحت شم [ یکشنبه بیست و سوم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 9:56 ] [ آدم برفی ]
میخام فردا رو با حال خوب شروع کنم... [ جمعه هفتم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 23:35 ] [ آدم برفی ]
پریود شدم حس و حال بیرون رفتن ندارم خواهرمم عادت کرده و اشپزی نمیکنه... درد ندارم و بعد دو روز خون‌ریزیم قط شده و این واسه من نرمال نیستش نمیدونم شایدم بخاطر اعصاب خوردی دیشبم باشه...میخام یه مدت از خیلی کارا و خیلی از آدما فاصله بگیرم تصمیم گرفتم دوباره درخواست ویزا بدم و اینبار نمیزارم هیچکسی متوجه بشه حتی نزدیکترین آدمای زندگیم .... میخام دوباره شروع کنم زبان خوندن و به‌خودم رسیدن هرچیزی که حالمو بد کنه خط بزنم بخاطر روماتیسم و آرترزوم تصمیم گرفتم ورزش کردنو‌شروع کنم چون اوضاع بدنم خوب نیست و ب مرور زمان مراقب نباشم بدتر میشم....با یه مربی حرف زدم قرار شده واسه م برنامه ی بفرست که مناسبم باشه و بهم آسیب نزنه.... یادم رفت چن روز پیش ی نفری که تموم حال بدیا و افسردگیام باعث و بانیش اون بوده رفته حج چون شهرمون کوچیک همه جا پخش شد دوستام و فامیلامم اومدن بهم گفتن هر وقت راجبش حرف میزنن قلبم مثل اون روزا میشکنه سال98زندگیم بعد اون. داغون شد....زنداداشم اونشب راجبش حرف زد گفتش خیلی خوب بوده چرا جوابش کردی خبر نداشت اون منو نخواست چون باباش راضی نبود و اونم خیلی راحت منو‌کنار گذاشت.....بعد اون روزا شادی هام ذوقام هرچیز خوبی که توی زندگیم هستش یه لایه سیاه روش کشیده شده یعنی حتی وقتی که حالم خوبه بازم خوب نیستم تنبل شدم مغزم تنبل شده زود رنج‌و عصبی داغون شدم بدترین قسمتش اون بود بهم گفت من که بهت دست نزدم ما‌فقط باهم حرف میزدیم و بهم گفت بابام راست میگه اگ ازدواج میکردیم بعد ی مدت جدا میشدیم....تموم حرفاش بعد این همه سال هنوز یادمه💔💔💔 وقتی دوستم گفت رفته حج گفتن خدا کنه فقط اسم و خستگی این دنیا واسه ش بمونه همین.... [ جمعه هفتم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 9:58 ] [ آدم برفی ]
|
||
| [ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] | ||