❄❄دنیای من❄❄
آدم برفی 
قالب وبلاگ
لینک های مفید



دیروز عصر رفتم دیدن خواهر زاده م مدرسه داماد عوضیمون جلو اون همه معلم و مدیر مدرسه گفت اجازه نداری ببریش

من فقط خواستم به قولی که بهش دادم عمل کنم اون آشغال عقده ای نذاشت اون موقع که اینکارو باهام کرد با تموم وجودم خواهرم درک کردم بغض کردم پیش معلمش به زور جلوی اشکامو گرفتم رفتم از بوفه مدرسه واسه ش خوراکی گرفتم شاید این آخرین باری باشه که میبینمش💔💔

[ چهارشنبه سی ام مهر ۱۴۰۴ ] [ 7:20 ] [ آدم برفی ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

گاهے لال می شود آدمـ
حـرف دارد ولی ڪلمه نـدارد
گـاهے حرف هاے آدمـ "درد" دارد ؛ "صدا" ندارد
لینک های مفید
امکانات وب